20روزگی محمد حسین
15 روزگی محمد حسین
اینجا پسرم 15 روزش شده روز شهادت امام رضا بود که تو خونه خیلی دلتنگ شده بودیم بعد از روزای سخت بیمارستان و شب بیداری های روزای اول تولدت بابا محسن گفت اگه بهترین آماده شین ببرمتون دشت یه دور بزنین دلتون وا بشه خلاصه آبجی میترا و داداش مرتضی علی هم خیلی ذوق کردن و آماده شدن بریم دشت پیش مامان جون بابا محسن زنگ زدن خونه مامان جون که ما بعد ظهر میایم ولی مامان جون گفتن نهار بیاین که خاله فرشته و دایی امینم اونجا بودن گفتن دور هم باشیم خلاصه ما موقع نهار رسیدیم دشت وقتی وارد خونه شدیم خیلی قشنگ بچه های خاله سمیه و خاله فرشته که اونجا بودن از محمد حسین کوچولو استقبال کردن همشون باهم اومده بودن دم پله ها وایستاده بودن و میخوندن صل...
ورزش دادن محمد حسین توسط داداش مرتضی علی
خواب راحت محمد حسین
ده روزگی
ده روزگی محمد حسین بغل آبجی
مرتضی علی و داداشش
محمد حسین 5 روزه
تولد 9 سالگی امیر مهدی خاله
تولد امیر مهدی جون شبی که محمد حسین هنوز تو بیمارستان بود جای من و مامان جون خالی بوده ...